Sunday, March 20, 2005

● لاگش صبح گاهی توی یه هوای عالی در حالی که توی ایوونی نشستی که به کوههای سرسبز رامسر مشرفه (که الان هنوز سبز سبزهم نشده) به این سادگی ها هم ممکن نیست. دو گروه مختلف از دو قشر کاملا مجزا دست به دست هم دادن که این امر بدیع و مبارک ممکن بشه. اول گروهی از امت همیشه در صحنه و شهید پرور رامسر که خدمات اینترنت رو در اینجا راه انداختند که گوش شیطون کر سرعتش از خیلی از خدمات دهنده های اینترنت آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هیچی مقیم پایتخت هم خیلی بهتره، دوم هم برادران همیشه در صحنه و تکنولوژی پرور مقیم کشور ژاپون که گرچه شهید پرور بودند ولی الان دهن دنیا رو با تکنولوژی شون بلا نسبت سرویس کرده اند، از این برادران و البته خواهران دسته دوم یک عدد لپ تاپ به یادگار از سفر فرنگ نزد ما هست که عجب نعتی است فی الواقع.
در هر حال این دو نعمت موجود که بنا به گفته شیخ اجل سعدی شیرازی بر هر کدامش شکری واجب است دست در دست هم دادن که این عید سعید ما از شر این سیمای لاریغامی که به اجبار در ایام عید محشورش بودیم در امان باشیم و همچنان به فعالیتهای مخرب و اینترنت گردی مشغول باشیم.
فی الباب معایب هم سخنی برانیم و این قبل از سال تحویل سخن کوتاه کنیم. فی الواقع این دو نعمت اگر موجود باشد و با عامل دیگری همراه شود خود نغمت است برای امت حزب الله. اگر شما در شرکت خانوادگی مشغول به کار باشید که از خوب یا بد حادثه آقای پدر نقش رئیس اینا رو در اون شرکت داشته باشن فی الحال تعطیلات شما با روزهای عادی کاری تفاوتی نخواهد داشت، به واسطه جناب اینترنت و سرویسهای POP3 که خداوند هر دو را زیاد کناد،شما هر روز به نامه های (به فرموده فرهنگستان) الکترونیکی شرکت رئیس اینا دسترسی داشته مجبور به پاسخگویی و شرح وتفسیر نامه ها برای رئیس اینا هستین.
باشد که تعطیلات عید امسال تجربه ای جدید باشد.
راستی از دوست آن سفر کرده که در دیار زاپاتا به سر میبرد فی الحال خبردیگری غیر از سلامت جان و احتمالا روان در دست نیست. منتظر اخبار واصله می مانیم.

و باز هم راستی، عید بر همه شما مبارک


........................................................................................

Wednesday, March 16, 2005

چهارشنبه آخر سال - سمندر- ماه و گل شب بو

در بلاتکیفی میان اینکه آِیا مسافرم یا ماندگار گرفتارم و این حال دپیتم را تشدید می کنه .
بچه ها می برندم به خیابانهای جنگی امشب که همراه بوی باروت است و صداهای گوش خراش انفجار .
ولی دیدن خانواده ها در کنار هم که همگی در جلوی خانه هاشان جمع شده اند و آتش درست کرده اند
حس خوبی بهم می ده اصولا دیدن اینکه مردم شادن و دارند لحظاتی را بی دغدغه های معمول طی می کنند
حس خوبی همراه خود داره.
ولی این سوال را در پیش رو دارد که چرا من هیچگاه میان جماعت نبودم تا همراه انان شاد باشم و خوش .
چرا شادی کردن و خوش بودن در روزیه من نبوده است .
اخمالو تر و خسته تراز قبل بر می گردم خانه
ماشین را که در حیاط می گذارم احساس می کنم فضا برایم عوض شده !
چون بوی شب بوهای رنگارنگ حیاط احاطه ام کرده ، سکوت است و ماه در آسمان می خندد.
و مرا یاد خنده های امشب بهترین می اندازد از داشتن یک سمندر کوچولو.

باید اعتراف کنم من که از جونورها فراری هستم یکجوری این موجود دراز را دوست داشتم
نمی دونم بدلیل خودش بوده و یا دلیلش برگردوندن خنده به چهره دخترک قصه ماست !


........................................................................................

Saturday, March 05, 2005

● بالاخره بعد از چندین و چند سال آوارگی، این کتابایی که بابام از مدتها قبل جمعشون کرده یه سر و سامونی گرفت. حالا میتونم مدتها توی زیر زمین که حالا یواش یواش داره تبدیل به یه کتابخونه حسابی میشه وقت صرف کنم و از ور رفتن به کتابا لذت ببرم، اونم با یه سری کتاب های قدیمی که حسابی خاک گرفته هم باشه. برنامه جمعه ها احتمال زیاد برا هفته های آینده مثل همین هفته خواهد بود. ور رفتن با کتابا و ورق زدنشون از صبح تا شب به همراه یه سری آهنگهای واقعا عالی که یادگار یه دوست تایوانیه و البته قهوه فراوون.
جمعه خوبی بود، خیلی خوب.


........................................................................................

Thursday, March 03, 2005

یک چیزایی تو مایه های خر تو الاغ

پشت شيشه ی چرک مغازه هه روی يه تکه کاغذ سفيد بزرگ که حسابی توی چشم ميادبا خط درشت نوشته:
فلافل لبنانی باسس فرانسوی!!
که لابد يه آشپز افغانی توی يه زيرپله ی خاک گرفته تو ناف تهرون ميپزه و به خورد اين جماعت هفتاد و دو ملت که خسته و کوفته دارن ميرن خونه هاشون ميده
(ناتور)

حکایت من خر :
وقتی یک یابوی مثل من می خواد ادای اسب ها را در بیاره
قاطر بودن خودشم یادش می ره


........................................................................................