Tuesday, July 11, 2006

● این مال آخر یه روز خستس!

پشت میزم تو دفتر شرکت نشستم، میزی که تقریبا پر شده با مظاهر تکنولوژی. یه مانیتور سیه فام ال سی دی، کیبرد، موس، اسکنر، پرینتر و غیره و ذالک! تقریبا تنها چیزایی که میشه گفت یه کم از این محیط بیرونم میاره، عکس یه گل بیابونیه که وسط شنهای کویریه و چسبوندمش زیر مانیتورم و شعر سایه که یادگار پیامبر سایه روشنه که گذاشتمش زیر شیشه میزم و وقتاییکه از زمین و زمون نا امید میشم و به در و دیوار بد و بیراه میگم سعی میکنم که یه بار از روش بخونم و یه کم حالم بهتر بشه. ولی از همه مهمتر و جالبتر میدونی چیه، بزرگترین مظهر تکنولوژی برای دیگران برای من طبیعی ترین جزء زندگیم شده. لپ تاپ عزیزم، شاید به خاطر اینه که برام کاملا تغیر کاربری داده. حالا بیشتر برای من یه دفتر خاطراته ، قلم و کاغذ مواقع تنهاییه، آلبوم عکسه و حتی کتاب قبل از خوابه.

نخورده مست


........................................................................................