Tuesday, February 19, 2008

........................................................................................

Monday, February 04, 2008


با لاخره داره وقتش می رسه، من دارم میرم رو دریا برای سه هفته، همش زیر آب و رو کشتی و گاهی هم ساحل و شبهای پرستاره. فعلا همین، قرار بود پس فردا برم ولی امروز بلیطمو دیدم که ماله فرداست، میرم که کلی عکس بگیرم، کلی بنویسم، کلی بخونم و البته کلی غواصی کنم، حالا از پس چنتای دیگش غیر غواصی بر بیام و برسم نمی دونم، احتمال زیاد، یعنی تمام سعیم اینه که بدون موبایل و دسترسی اینترنتی باشم در این سه هفته، شش ماه پیش نقشه این مسافرت رو کشیدم و اون موقع همه چی رو جور کردم و شش ماه منتظر شدم. البته اون موقع خیلی بیشتر به این سفر احتیاج داشتم ولی خوب الانم خوبه، امیدوارم که همه چی خوب پیش بره و با کلی عکس و یه شرح حال مفصل برگردم

همین



........................................................................................

Friday, February 01, 2008

من که فرفرم، همشو به باد دادم رفت
فرفرا رو میگما
تازه یه چیز جالب دیگه فهمیدم، خدا
وقتی فرفراتو به باد میدی، مثل گوسفندا که پشماشونو میتراشن تازه معلوم میشه چیکاره ای، فهمیدم چرا گوسفندو با پشم کوتاه می خرن، بیچاره ها هیچی رو نمیتونن لای فرفراشون قایم کنن
حکایت منه، فرفرا رو که کوتاه کردم رفتم جلو آینه، بد جوری گلگیرامو تو این یه سال سفید کردم اخوی، تصادفی شدم، قبلا یکی دوتا بود، الان دیگه نمیشه شمردش، به سفیدی میزنه مشکی متالیکم، بفهمی نفهمی

مهم اینه که دل آدم جوون باشه.




........................................................................................